الف) جغرافیای طبیعی
جمهوری عربی مصر، کشوری است پهناور در شمال شرق قاره آفریقا و در تقاطع سه قاره کهن و تاریخساز جهان. مساحت این کشور بالغ بر1/001/449 کیلومتر مربع بوده و از نظر وسعت، بیست و هشتمین کشور جهان محسوب میگردد.(1)
در شمال مصر دریای مدیترانه و در شرق آن دریای سرخ قرار دارد. از سمت جنوب با سودان و از سوی باختر با کشور لیبی همسایه است. در ناحیه صحرای سینا نیز با نوار غزه و فلسطین اشغالی هممرز است. پایتخت کشور مصر شهر بزرگ قاهره است و از دیگر شهرهای مهم آن میتوان به اسکندریه، اسوان، جیزه، فیوم و پورت سعید اشاره کرد. شهرهای کوچکتری نیز در این سرزمین وجود دارند که به واسطه وقوع جنگ جهانی دوم در آنها شهرت یافتهاند که از آن جمله میتوان به سلوم، بردیا، مطروح و العلمین اشاره کرد.
این کشور از 26 ایالت یا استان و یک شهر مستقل از نظر ادارای به نام الأقصر که تحت حاکمیت حکومت مرکزی قرار دارد، تشکیل یافته است.
در شرق و شمال شرقی این کشور شبهجزیرة سینا واقع شده و تا پیش از قرن نوزدهم کاملاً به خاک مصر متصل بود. اما در سده بیستم به تبعیت از گذشتگان، آبراهی میان سرزمین اصلی و سرزمین سینا گشوده شد، تا بدین وسیله دریای سرخ را به دریای مدیترانه متصل نمایند. این آبراه که سوئز نام گرفته است 168 کیلومتر طول دارد {3} و مسیر پر اهمیت ارتباطی میان سه قاره افریقا، آسیا و اروپا به شمار میرود.
به لحاظ جغرافیایی سرزمین مصر به چهار بخش تقسیم میشود:
1. دره و دلتای رود نیل: مساحت دره و دلتای این رود بزرگ مجموعاً به 33هزار کیلومتر مربع بالغ میگردد که تقریباً 4درصد از کل مساحت کشور را تشکیل میدهد. 96درصد از مساحت مصر را صحرا دربرگرفته و نوار باریک رود نیل به طول 1530 کیلومتر، رگ حیاتی آن است. [4]
2. صحرای غربی: بخش واقع در کناره غربی رود نیل تا مرزهای غربی مصر را صحرای غربی مینامند. مساحت این بخش حدوداً 671هزار کیلومتر مربع است و تا کرانههای دریای مدیترانه امتداد مییابد. این بخش از کشور را تپههای صخرهای دربرگرفته و از نظر تراکم جمعیت نیز در سطح پائینی قرار دارد.
3. صحرای شرقی: مساحت این بخش از کشور مصر که از غرب به رود نیل و از شرق به دریای سرخ محدود شده است در حدود 225 هزار کیلومتر مربع است. و عمدتاً آب و هوای بیابانی و خشک دارد.
4. شبه جزیره سینا: این شبه جزیره در حدود 60 هزار کیلومتر مربع و به شکل مثلثی است که قاعده آن در شمال و رأس آن در جنوب قرار گرفته است. [5]
آب و هوای مصر در نقاط مختلف متفاوت است. در تابستان در صحراها، هوا گرم و خشک و در دیگر نواحی گرم و مرطوب است. صحرای شرقی و غربی و کنارههای دریای سرخ هوای گرم و یکسانی دارد، ولی شمال کشور دارای آب و هوای مدیترانهای است. هوای مصر تقریباً در تمام فصول غبار آلود است.
علاوه بر گرد و غبار، ذرات معلق شن نیز هوای بیابانی مصر را همراهی میکند. اما در فصل بهار این گرد و غبار به صورت طوفانهای موسمی شن نمایان میشود. 96 درصد از این سرزمین را صحرا تشکیل داده است.
مصر در مجموع کشور کمارتفاعی بوده و بلندترین نقطه در این سرزمین کوه «کترنیه» [6] در صحرای سینا است که 2642 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
مصر از لحاظ منابع طبیعی کشوری متوسط بوده و دارای معادنی از قبیل نفت و گاز و فسفات است. تولید نفت خام در مصر در دهه گذشته تقریباً 870 هزار بشکه در روز است [7] که بخشی از آن صادر میشود. نفت، سنگ آهن، فسفات، سنگ نمک، منگنز، سنگ آهک، طلا، ذغال سنگ، نقره، نیکل، تنگستن، مس و گوگرد مهمترین معادن مصر هستند.
کشاورزی و زراعت در مصر اساساً در حاشیه رود نیل شکل گرفته است. محصولات اصلی تابستانی این صنعت، شامل پنبه، برنج، ذرت و محصولات زمستانی آن عمدتاً گندم، لوبیا و برخی سبزیجات است. اما از لحاظ مواد غذایی، این کشور وابستگی زیادی به خارج دارد و حدود نیمی از نیاز غذایی خود را وارد میکند.
منابع انرژیزای مصر
همانگونه که گفته شد، مصر دارای منابع نفتی و گازی است. میزان تولید نفت این کشور در سال 1995، نهصد و بیست هزار بشکه در روز بود که این میزان در سالهای بعد رو به کاستی گذاشت به طوری که طی ده ماه نخست سال 1997، این کشور 877 هزار بشکه نفت در روز تولید میکرد. [8]
در حال حاضر کل ذخایر نفتی شناخته شده در مصر بالغ بر 8/3 میلیارد بشکه است و کاوش برای افزایش میزان ذخایر نیز ادامه دارد. همچنین طبق برآوردهای انجام شده در سال 2001، گاز تولیدی این کشور دو برابر مقدار سالهای قبل بوده است. در سال 1998 کل منابع گازی به ثبت رسیده در مصر برابر 6/27 تریلیون فوت مکعب بود که نسبت به سال 1997 میلادی، 35 درصد و نسبت به سال 1993 دو برابر افزایش پیدا کرده است. [9]
ب) جغرافیای انسانی
مصر پرجمعیتترین کشور خاورمیانه و دومین کشور پرجمعیت قاره افریقا است.
بر طبق آمار سال 2006 میلادی جمعیت این کشور بالغ بر 007/887/78 است که با ضریب رشدی برابر 75/1% روبرو است. این میزان رشد جمعیت با توجه به ضریب بالاتر رشد در سالهای گذشته، کاهش محسوسی را نشان میدهد.
ـ ساختار جمعیتی
تراکم جمعیت مصر که یکی از پرجمعیتترین و پهناورترین کشورهای افریقایی است در سال 1996 برابر 2/59 نفر در هر کیلومتر مربع بوده است که با افزایش جمعیت در سالهای بعد این میزان در سال 2000 به 61 نفر در هر کیلومتر مربع رسید[11]. در حال حاضر این تراکم به حدود 25/70 نفر در هر کیلومتر مربع رسیده است[12].
تراکم جمعیت مناطق مختلف این کشور اختلاف زیادی با هم دارد. برای مثال در حالی که تراکم جمعیت پایتخت، بیش از 780/12 نفر در هر کیلومتر مربع است، در صحرای سینا، صحرای غربی و صحرای شرقی به کمتر از 10 نفر در هر کیلومتر مربع میرسد[13].
در مجموع میزان تراکم در نواحی قابل زیست مصر 1540 نفر در هر کیلومتر مربع است[14]. مردم مصر از لحاظ شیوه زندگی به شهرنشین، روستانشین و کوچنشین تقسیم میشوند.
شهرنشینها عمدتاً در منطقه دلتای نیل و سواحل دریای مدیترانه زندگی میکنند و حدود 49 درصد کل جمعیت مصر را تشکیل میدهند. مهمترین و پرجمعیتترین شهرهای مصر عبارتاند از: قاهره با بیش از 7 میلیون نفر، اسکندریه 3/3 میلیون نفر و جیزه با 2/2 میلیون نفر.
جمعیت روستانشین عمدتاً در مناطق حاشیه نیل که مساعد کشاورزی است سکنی گزیدهاند و در حدود نیمی از جمعیت مصر را به خود اختصاص دادهاند. این مردم عمدتاً از امکانات جهان امروز همچون برق و آب لولهکشی بیبهرهاند.
کوچنشینان مصر اعراب بیابانگردی هستند که سراسر صحراهای مصر را در جستوجوی علوفه برای دامهایشان و آب برای خانوادههایشان درمینوردند. این گروه جمعیتی در حدود 1/18 درصد کل نفوس مصر را به خود اختصاص میدهند[15].
میزان سواد در میان افراد بالای 15 سال بالغ بر 57/7% است که از این میان مردان با 68/3درصد و زنان با 46/9 درصد، کل با سوادان این کشور را تشکیل میدهند[16].
ـ مذهب
مردم مصر پس از حمله اعراب در سال 639 میلادی اسلام را پذیرفتند و هماکنون بیش از 90 درصد مردم این کشور مسلمان هستند که از این میان 99 درصد را مسلمانان اهل سنت و یک درصد را شیعیان فاطمی تشکیل میدهند.
حدود 10 درصد از مردم مصر نیز مسیحیاند که 90 درصد از این گروه را نیز قبطیان[17] مصر تشکیل دادهاند[18].
تا پیش از سال 1948 حدود 80 هزار یهودی در مصر زندگی میکردهاند اما از آن سال تعداد این یهودیان به تدریج رو به کاهش گذشته است، به طوری که امروز تعداد آنها به هزار نفر میرسد که بیشتر در شهرهای قاهره و اسکندریه زندگی میکنند[19]. دلیل اصلی کاهش تعداد یهودیان در مصر از سال 1948 به این سو، مهاجرت آنان به فلسطین اشغالی بوده است.
ـ نژاد و قومیت
در مصر گروهها و اقوام مختلفی وجود دارند که هر کدام دارای انگارههای قومی و فرهنگی خاص خود هستند. مهمترین اقوام ساکن مصر به ترتیب عبارتاند از: اعراب، قبطیها و نوبینها.
اعراب که قسمت اعظم جمعیت مصر را تشکیل میدهند عمدتاً ریشههای اصیل عربی ندارند و 1360 سال پیش با پذیرش اسلام و سپس زبان عربی، عرب شدهاند. اما به هر حال انگارههای قومگرایانه عربی، بسیار بیشتر از برخی اعراب اصیل منطقه، در این کشور نضج یافته است و همین امر باعث سرخوردگی بسیاری از قبطیان و به ویژه متمکنان و باسوادان قبطی شده است. قبطیان به ادعای خودشان، بازماندگان مردمان مصر باستان هستند. آنها هم به زبان قبطی و هم عربی سخن میگویند.
دولت مصر آمار صحیحی از قبطیان مصر ارائه نمیدهد اما آمارها بین 6 تا 10 میلیون نفر و حتی بیشتر در نوسان است.
نوبینها در گذشته در بخشهای جنوبی مصر (منطقه اسوان) زندگی میکردند. نوبینها چهره سیاهتری نسبت به اعراب و قبطیان دارند و در نواحی اسکندریه تا قاهره و از قاهره تا اسوان پراکندهاند.
به لحاظ تیره و نژاد، مردم مصر به گروههای زیر تقسیم میشوند:
مصری (بربر، نوبین، قبطی، بدوی) 98%، بجا (Beja) 1%، یونانی و ارمنی و دیگر تیرههای اروپایی (عمدتاً فرانسوی و ایتالیایی) 1%[20].
درمجموع مصریها دارای چهرههای گندمگون و مدیترانهای هستند.
ـ زبان و گویش
زبان اصلی مصر، عربی است که چهار گویش مصری (بیش از 40 میلیون)، بدوی مصری شمال شرق (حدود 100هزار نفر)، بدوی مصر شمال غرب (بیش از 300/000 نفر) و سعیدی (حدود 20 میلیون نفر) در این کشور رواج دارد.
زبان عربی معیار (فصیح)، به عنوان زبان رسمی و نوشتاری به کار میرود و در مدارس تدریس میشود.
بجز عربی، زبانهای دیگری نیز میان مردم مصر رواج دارد که عبارتند از:
1. ارمنی: حدود 000/100 نفر (عمدتاً مسیحیان)؛
2. کنوزی ـ دانگول (Kenuzi-Dongola) حدود 100هزار نفر از نوبینها بدان تکلم میکنند. (این زبان در مصر در حال از بین رفتن است)؛
3. سیوایی: 5000 نفر در بیابان سیوا بدان تکلم میکنند؛
4. نوبین (Nobiaus): حدود 200/000نفر در این کشور با این زبان صحبت میکنند[21].
ج) تاریخچه کشور مصر
مصر یکی از قدیمیترین کشورهای جهان است که تمدن آن در حاشیه رود نیل شکل گرفته و در زمره کهنترین تمدنها محسوب میشود و تاریخش تا چهارهزار سال پیش از میلاد مسیح میرسد. مصر باستان سرزمین فرعونهای مشهور مصر بود و آثار تاریخی مهمی مانند اهرام سهگانه و معبدهای بزرگ را از آن دوران به یادگار دارد. بسیاری از پیامبران بزرگ الهی مانند حضرت یوسف و حضرت موسی(ع) نیز در همان دوران در این سرزمین ظهور کردهاند.
از نظر تاریخی به نظر میرسد نام مصر از (میثر و میترا) که نماد خورشید بوده، گرفته شده است؛کما اینکه در مصر، اشکالی مانند طرح فروهر و عقاب بالدار و صلیب که همه نشانههای میترایی است، دیده شده است. البته روایتی دیگر نیز نام مصر را به معنی شهر آورده است. دولت قدیم مصر در سال 524 پیش از میلاد به دست ایرانیان سقوط کرده و سالیان دراز تحت حاکمیت پادشاهان هخامشی قرار داشت. در همان سالها آبراههای میان دریای سرخ و دریای مدیترانه توسط ایرانیان کشیده میشود که نیای کنونی کانال سوئز است.
پس از آن اسکندر مقدونی مصر را تصرف کرده و تا سالها جانشینان او (بطلمیوسیان) بر آن حکم میراندند.
در سال 641 میلادی (19 هجری قمری) مسلمانان این کشور را فتح کردند. پس از فتح این سرزمین توسط عربها، بخش بزرگی از فرهنگ و تمدن مصری به فراموشی سپرده شد و گزینههای جدید عربی ـ اسلامی جایگزین آن شد.
به سال 1517 میلادی دولت عثمانی بر مصر تسلط یافت و خلفای فاطمی را که شیعیان اسماعیلی حاکم بر مصر بودند، برانداخت و تا زمان ظهور ناپلئون فرانسوی در سال 1798 زمام امور این کشور را در دست داشت. در سال 1805 محمدعلی پاشا از سوی دولت عثمانی حاکم آنجا شد و سلسله جدید پادشاهی مصر را تشکیل داد. ولی طی چند جنگ بزرگ با عثمانی و همپیمانان غربی آن (فرانسه و بریتانیا) بسیار ضعیف شد و این ناتوانی زمینه حضور و نفوذ انگلستان را در این کشور فراهم کرد.
پس از آن مصر مدتها تحتالحمایه انگلیس بود ولی پس از جنگ جهانی دوم، بر اثر ضعف بریتانیا و فشار مردم و به ویژه حزب وفد، دولت بریتانیا استقلال مصر را به رسمیت شناخت و از حضور و نفوذ بریتانیا در این کشور کاسته شد. در جنگ جهانی دوم دولت مصر اعلان بیطرفی کرد. اما سرزمینهای غربی آن در حاشیه دریای مدیترانه صحنه نبردهای شدید آلمانیها و بریتانیاییها بود.
در سال 1945 مصر به عضویت سازمان ملل متحد درآمد و چندی بعد گرفتار بزرگترین معضل تاریخ خود یعنی رژیم اشغالگر اسرائیل شد.
نخستین درگیری جدی میان مصر و اسرائیل در سال 1948 رخ داد که به شکست مصر انجامید. در سال 1952 ارتش مصر به خیابان ریخت و شاه آلبانیالاصل مصر را که مقصر شکست در جنگ میدانست برکنار کرد و خود زمام امور را به دست گرفت.
پس از چندی جمال عبدالناصر، قهرمان ملی اعراب و مصریها حکومت این کشور را به دست گرفت و پرچمدار مبارزه با اسرائیل و همزمان هوادار ناسیونالیزم عربی شد. وی کانال سوئز را ملی اعلام کرد و به همین دلیل در سال 1956 با سه کشور اسرائیل، انگلیس و فرانسه درگیر جنگ شد که با اولتیماتوم اتمی شوروی و تهدید مؤثر امریکا، دول متجاوز عقبنشینی کردند.
پس از آن در سالهای 1967 و 1973 نیز دو جنگ دیگر میان اسرائیل و مصر درگرفت که چیزی جز شکست و پذیرش صلح نصیب مصر نگردید.
جانشین عبدالناصر، محمد انور سادات، که صلح کمپدیوید را پذیرفت حکومتی طولانی نداشت و پس از ترور او، محمد حسنی مبارک وارد عرصه حاکمیت مصر شد و مصر معاصر به یادگار مانده از عبدالناصر را بنا نهاد.
در حال حاضر کشور مصر آبستن تحولات مختلفی از جمله چالش مدرنیته و سنت، خیزش اسلامی و دخالت بیگانگان است و آیندهای مبهم پیش رو دارد.
د) نظام حکومتی
1. نوع رژیم
رژیم سیاسی مصر، «جمهوری» است که در حدود نیم قرن از استقرار آن میگذرد. قانون اساسی جمهوری عربی مصر که در سال 1971 تدوین شده است، در برخی اصول خود ویژگیها، ماهیت و چگونگی اعمال حاکمیت رژیم جمهوری را بیان کرده است. اصول یکم و پنجم این قانون، رژیم جمهوری را مبتنی بر سه ویژگی «مردمسالاری»، «سوسیالیزم» و نظام چندحزبی دانسته است. در اصول 86 تا 173 قانون اساسی، ماهیت رژیم مشخص شده است. در اصول یادشده، با تفکیک سه قوه «مجریه»، «مقننه» و «قضاییه» و تعیین وظایف و اختیارات هریک، اصل تکفیک قوا پذیرفته شده است.
در قانون اساسی مصر (اصول 64تا73) تصریح شده که «حاکمیت از آن مردم و مبتنی بر قانون است و رئیس دولت (رئیسجمهور)، از سوی مردم آن را اعمال میکند».
در مصر رئیسجمهور، رئیس دولت است که توسط مردم انتخاب شده و نخستوزیر را از جانب خود مأمور تشکیل کابینه مینماید.
نظام قانونگذاری مصر متشکل از دو مجلس ملی و مشورتی است که مجلس خلق عمدتاً انتخابی بوده و مجلس مشورتی متشکل از پنجاه درصد اعضای انتخابی است. مجلس و نظام قانونگذاری مصر ناظر بر هیأت دولت است اما اختیارات کافی برای تحت فشار قرار دادن رئیسجمهوری را ندارد.
دستگاه قضایی مصر، طبق قانون اساسی، قوهای مستقل دانسته شده و هیچ فرد و گروهی حق دخالت در امور آن را ندارد. قوه قضاییه چهار رکن دارد که عبارتند از:
1. دادگاههای عالی قانون اساسی؛
2. دادگاه فرجامخواهی؛
3. دادگاههای هفتگانه استیناف در ایالات مختلف؛
4. دادگاههای محلی.
«شورای عالی» به ریاست رئیسجمهور کار نظارت بر امور همه سازمانهای قضایی را انجام میدهد.
در میان قوای سهگانه مصر، قوه مجریه بنا به دلایل زیر در رأس هرم سیاسی این کشور قرار میگیرد:
1. توانایی نفوذ و تأثیرگذاری ریاست قوه مجریه در کار قوه مقننه؛
این تأثیرگذاری از طریق انتخاب ده نفر از اعضای مجلس ملی، انتصاب یک سوم اعضای مجلس مشورتی، داشتن حق انحلال مجلس ملی، داشتن حق وتوی قانونهای مصوب مجلس و داشتن حق قانونگذاری از طریق صدور فرمان صورت میپذیرد[22].
2. توانایی تأثیرگذاری قوه مجریه در امور قضایی؛
این امر از طریق «شورای عالی» نظارت بر سازمانهای قضایی به ریاست رئیسجمهور اعمال میشود.
3. نقش و کارکرد مهم این قوه در روند تصمیمگیریهای راهبردی، مانند: جنگ، صلح و انعقاد پیمانهای نظامی با کشورهای دیگر[23].
2. احزاب و گروههای سیاسی
مصر تاکنون چندین دوره تجربه حزبی را پشت سر گذاشته است. نخستین دوره از زمان کسب استقلال در سال 1922 شروع شد. در این دوره به دلیل تسلط و نفوذ انگلیس در مصر، تفکر حزبی برای مردم قابل درک و اعتماد نبود. در دوره جمال عبدالناصر نیز به دلیل حاکمیت تفکر واحد، احزاب مصر از فعالیت و تحرک چندانی برخوردار نبودند. محمد انور سادات پس از کسب قدرت، نخست در سال 1974 با شیوه چند حزبی مخالفت کرد ولی دو سال بعد تصمیم گرفت که به گونهای دیگر و در چارچوبی مشخص، اجازه فعالیت احزاب را صادر کند. سومین دوره فعالیت حزبی در مصر در دوران حسنی مبارک آغاز گردید که تا کنون ادامه دارد.
فراز و فرود دوره سوم بسیار بیشتر و قابل اهمیتتر از دیگر دورههای فعالیت حزبی در مصر است.
در این دوره (1981)، با اعلام حالت فوقالعاده، فعالیت احزاب محدود و برخی احزاب که عمدتاً اسلامگرا بودند از ادامه فعالیت منع شدند. پس از چندی با تغییر قانون اساسی، ورود به پارلمان برای نامزدهای مستقل و احزابی که به عقیده دولت از هواداران کمتری برخوردار بودند سختتر شد، اما طولی نکشید که رویکرد دولت نسبت به احزاب به آرامی تغییر کرد و آزادی بیشتری به گروههای غیردولتی اعطا شد.
این روند با فراز و فرودهایی تاکنون ادامه داشته و طی تحولات یک دهه اخیر حزب اسلامگرا و غیرقانونی اخوانالمسلمین نیز توانسته است با توجه به تساهل دولت نسبت بدان گروه، نامزدهای خود را روانه مجلس این کشور نماید[24].
به طور کلی ساختار حزبی و نقشه احزاب سیاسی مصر از سه طیف عمده سیاسی تشکیل شده است که عبارتند از:
1. حزب هوادار دولت «حزب دموکراتیک ملی» (حاکم)؛
2. احزاب اسلامگرا به رهبری حزب غیرقانونی اخوانالمسلمین؛
3. احزاب و گروههای اپوزیسیون ملی و سکولار مانند حزب «فردا» و «ناصری»؛
در مجموع در حال حاضر میتوان از 16 حزب و گروه فعال و مؤثر در مصر یاد کرد که نسبت به دیگر احزاب و گروهها از فعالیت وسیعتر و بیشتری برخوردارند.
هـ) وضعیت اقتصادی
حدود 96 درصد از مساحت این کشور افریقایی را صحراها و بیابانهای غیرقابل سکونت و کشاورزی تشکیل دادهاند[25].
اقتصاد بومی مصر شدیداً وابسته به رود نیل، به عنوان تنها منبع با اهمیت آب شیرین این کشور است. اکثر جمعیت این کشور در حاشیه نیل سکنی گزیدهاند و دلتا و دره رود نیل اقتصاد کشاورزی این سرزمین را تأمین میکند.
پس از مرگ جمال عبدالناصر نظام اقتصادی بسته این کشور آرام آرام و به تبع نظام سیاسی این کشور به غرب نزدیک شد و جلوههایی از آزادسازی اقتصادی را تجربه کرد. اما هنوز هم بسیاری از مفاهیم تودهگرا و کارگری به جا مانده از سوسیالیزم ناصری در جای جای قانون اساسی و قوانین موضوع این کشور به چشم میخورد.
در مجموع مصر کشوری تقریباً فقیر است که اقتصادش توسط منابع زیر تغذیه میگردد:
1. گردشگری؛
2. فروش و صادرات منابع محدود گاز و نفت؛
3. عایدات کانال سوئز؛
4. رود نیل به عنوان منبع حیاتی به همراه سد آسوان؛
5. کمکهای خارجی.
20درصد از جمعیت این کشور زیر خط فقر بوده و 9/5 درصد نیز بیکارند.
تولیدات عمده کشاورزی مصر عبارتند از:
کتان، برنج، ذرت، گندم، لوبیا، میوه و سبزیجات، احشام، گوسفند و بز و...
تولیدات صنعتی مهم مصر منسوجات، تولیدات غذایی، صنعت توریسم، صنایع شیمیایی، تولیدات دارویی، هیدروکربنها (نفت و گاز)، سیمان، فلزات و صنایع روشنایی است.
رشد اقتصادی این کشور بالغ بر 5% (2005) گزارش شده است.
واردات کشور مصر در سال 2005 برابر با 1/24 میلیارد دلار و صادرات آن نیز بالغ بر 14/33 میلیارد دلار بوده است که کسری ترازی حدود 10 میلیارد دلار را نشان میدهد.
صادرات مصر عمدتاً به کشورهای امریکا 13/6%، ایتالیا 9/6%، اسپانیا 7/8%، سوریه 5/8%، آلمان 5%، فرانسه 5% و انگلستان 4/2درصد بوده و واردات این کشور نیز عمدتاً از امریکا 10/7%، آلمان 7/1%، چین 6/5%، فرانسه 6/4%، ایتالیا 5/8% و عربستان سعودی 4/8% است.
کمکهای خارجی سالیانه به این کشور (کمک اقتصادی) برابر 1/2 میلیارد دلار بوده است (2002).
مصر کشوری مقروض است و بدهیهای خارجی آن حدود 35/26 میلیارد دلار برآورد شده است[26]. واحد پول این کشور (پوند مصری) Egyption pound است.
و) موقعیت منطقهای و بینالمللی
مصر در تقاطع سه قاره آسیا، افریقا و اروپا قرار دارد. موقعیت منحصر به فرد مصر نه تنها ناشی از این حقیقت است که سه قاره در اطراف مرزهای آن با هم تلاقی میکنند، بلکه سواحل طولانی این کشور با دو دریای مدیترانه و سرخ نیز به آن اهمیت ویژهای میبخشد. در حقیقت این دریاها نقطه آغازین روابط بینالمللی بودهاند و بدین ترتیب کشور مصر همچنین به عنوان پلی برای انتقال تمدنها و فرهنگها به نقاط دوردست عمل کرده است.
علاوه بر فرهنگ و تمدن بزرگ مصر در افریقای شمالی، این نکته که اسلام از دریچه مصر به افریقا نفوذ کرده است و دیگر افریقائیان از این دریچه جهان اسلام را مینگرند نیز بر اهمیت مصر میافزاید.
به دلیل سطح تمدن بالای این کشور در جهان عرب و موقعیت ویژه این کشور در ارتباط میان تمامی جهان عرب و نیز روابط بسیار با جهان عرب گزافه نیست که بگویم مصر مؤثرترین کشور در دنیای عربی است.
توجه به این حقایق تاریخی ـ جغرافیایی موقعیت منطقهای و بینالمللی مصر را از اهمیت دو چندان برخوردار کرده است.
پس از پایان جنگ جهانی دوم مصر با رژیم اشغالگر قدس هممرز شد و همین مسئله بر اهمیت و تأثیرگذاری این کشور در روابط بین اعراب و جهان غرب افزود.
اگر برهه چالش برانگیز معاهده کمپ دیوید را در نظر نگیریم، باید اذعان کرد مصر به عنوان یک الگو و حتی یک تکیهگاه مطرح بوده است و تنها عربستان سعودی به صورت تلطیف شدهای مصر را رقیب منطقهای خود به شمار میآورد.
با کمی تساهل میتوان گفت که روشنفکران مصری جامعه مرجع روشنفکران جهان عرب هستند، اسلامگرایان مصر خطدهندگان مهمی در میان مسلمانان جهان عرب هستند و سیاستهای دولت مصر عاملی مؤثر در تصمیمسازی روابط داخلی و خارجی کشورهای عرب منطقه است.
همچنین جهان غرب نیز به دلیل همین تأثیرگذاری بسیار مهم مصر، تمایل فراوانی به برقراری و گسترش روابط و مناسبات و تعاملات خود با این کشور درباره مسائل جهان اسلام داشته و دارد؛ به نحوی که در کمتر موضوع منطقهای و جهانی مربوط به دنیای اسلام است که غربیها مصر را دخیل نکرده و یا از کمکهای این کشور بهره نبرده باشند.
منابع و مآخذ
1.. www.wikipedia.com
2. مختار حسینی و دیگران (گردآوری)، برآورد استراتژیک مصر، ابرار معاصر، تهران، 1381، ج1، ص94و95. برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به: www.highway.idsc.gov.eg/govern
3.. www.wikipedia.com
4. سید مهدی تکیهای، مصر، تهران وزارت امور خارجه، 1375، ص1.
5. تکیهای، پیشین، صص 1ـ3.
6. Katarnieh-
7. تکیهای، پیشین، ص 47.
8. مختار حسینی و دیگران پیشین، ص87.
9. همان، ص 88.
10 www.cia.gov/cia/publications/fact book/geos/eg.html.
And www.euromonitor.com/factfile.aspx?county=eg.
11. برآورد استراتژیک مصر، همان، ص 67.
12.. www.euromonitor.com
13. برآورد استراتژیک مصر، همان و www.gov.eg/yearbook2000.html.
14. برآورد استراتژیک مصر، همان.
15. همان، صص 69ـ67 www.website1.com/odyeeay,week2/FY I OZA.html.
16. Ibid - www.cia.gov.
17. Coptic.
18. Ibid - www.cia.gov.
19. حسینی و دیگران، پیشین، ص 78.
20. Ibid - www.cia.gov.
21. برآورد استراتژیک مصر، همان، صص 76ـ74.
22. برآورد استراتژیک مصر، همان، صص 124ـ123.
23. همان، ص 124.
24. برگرفته از: (مصر، کتاب سبز وزارت خارجه صص 85ـ55) و (برآورد استراتژیک مصر صص 169ـ159).
25. مهدی تکیهای، پیشین، ص 43.
26.آمار بخش اقتصادی از پایگاه اینترنتی زیر استخراج شده است:
www.cia.gov/cia/publication/factbook/geos/eg.html.
27. www.cia.gov