تو به پاکی عقیقی ، مثل دریاها عمیقی ، مثل گریه مرحم زخم ، مثل تنهایی رفیقی .
ساقیا امشب نوایت با نوایم ساز نیست ، یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست .
راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود .
آنکه می گفت ز یک گل نشود فصل بهار ، چه خبر داشت که همچون تو گلی می روید .
کسی می تواند در پای عشق بمیرد که پیش از آن زندگی در نگاه وی مرده باشد .
شب شرابی خوردم و مستی مرا در بر گرفت / دوریت آمد به یادم هستی ام آتش گرفت
اگر ماه بودی به صد ناز / شاید شبی بر لب بام من مینشستی
چنان عاشق چنان دیوونه حالم ، که می خواهم از تو و از دل بنالم ، هنوزم با همین دیوونه حالیم ، یه رنگم صادقم صافم زلالم .
دوستی فصل قشنگیست پر از لاله سرخ ، دوستی تلفیق شعور من و توست ، دوستی رنگ قشنگیست به رنگ خدا ، دوستی حس عجیبیست میان من و تو .
دلم در دیدن رویت همیشه می کند فریاد ، به یاد اولین دیدار که مهرت در دلم افتاد .
وقتی کسی به دل نشست ، نشستنش مقدس است ، حتی اگر نبینمش ، همین برای من بس است .
گرچه ما را نکنی یاد ولی ما هستیم ، دل به پیامی که نمیدی بستیم .
همه در دایره ی دوست گرفتار شدند ، بی نوا دل که در این دایره پرگار نشد ، عاشقان سایه گریز و سایه ی یار شدند ، یار از خون دل عشق خبردار نشد ، چشم ها مست ز هوشیاری و در خواب شدند ، خواب از یاد رخ دوست بیدار نشد .
داستان زندگی من قصه ای است که متن آن وجود توست و پایانش نبود توست .
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد ، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد ، پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند ، چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد .
خوبه



در چاله چوله های عشق وعاشقیت شاه فنر قلبم شکست