جوکهای با حال!
ترکه به زنش میگه: برو مهریه‌ات رو بزار اجرا، باهاش خونه بخریم!
ترکه به یارو میگه: دوتا خبر بد دارم. اولیش اینه که تو فقط بیست و چهار ساعت زنده می مونی. یارو میگه دومیش چیه؟ میگه: دومیش اینه که دیروز یادم رفت اینو بهت بگم!!!
ترکه توی مانور از هواپیما می‌پره پایین و چترش باز نمیشه. با خودش میگه: شانس آوردم مانوره!
ترکه میره نهضت سوادآموزی ازش می پرسن حالا می تونی گوسفنداتو بشماری؟ میگه ها. می گن چطوری؟ می گه اول پاهاشونو می شمارم بعد تقسیم بر چهار می کنم!
یه نفر داشته توی دریا غرق میشده، بلند بلند داد میزده: کمک، من شنا بلد نیستم! ترکه میگه: منم تنیس بلد نیستم، باید داد بزنم؟
ترکه میره یه تیکه زمین میخره برای مزرعه، دو سانتیمتر در هشت کیلومتر! بهش میگن: این چه زمینیه که خریدی؟ چی میخوای بکاری؟ میگه: به امید خدا، ماکارونی!
ترکه میخواسته بچه اش رو نصیحت کنه میگه: تو الان چند سالته؟ بچه اش میگه: 16سال ترکه میگه:خاک بر سرت هم سن و سالای تو الان 40 سالشونه!!
ترکه میمیره میره اون دنیا بهش میگن چی شد مردی؟ میگه داشتم شیر میخوردم. میگن شیرش فاسد بود؟ میگه نه گاوه یهو نشست!
ترکه عروسی میکنه شب عروسی زنش بهش میگه تو چرا هیچ کاری نمیکنی؟!! میگه: حرف نزن من زن گرفتم از این کثافت کاریا نکنم!
به ترکه می گن بیا اینجا به انگلیسی چی می شه؟ میگه : کام هیر. میگن حالا برو اونجا به انگلیسی چی می شه؟ میگه: میرم اونجا میگم کام هیر. . .!!!!
به ترکه میگن سفر حج چطور بود ؟ میگه خیلی سنگ به سر و صورتم خورد ولی بالاخره بوسیدمش!
ترکه یه دختر خوشگل میبینه بهش میگه: میبخشید خانم شمارو مادرتون زائیده؟ دختره تعجب میکنه میگه : آره مگه شمارو مادرتون نزائیده؟ ترکه میگه : در مقابل مادر شما مادر من ریده!
ترکه با زن و بچش میره خونه می بینه بوی گاز میاد . برمی گرده میگه: هیچکی چراغ رو روشن نکنه من کبریت دارم!
ترکه میره طوطی سخنگو بخره، فروشنده بهش یه جغد میده، بعد از یه مدت دوستاش بهش میگن: یاد گرفته حرف بزنه یا نه؟ میگه: هنوز نه ولی خیلی توجه میکنه!
به ترکه میگن: با «زنبور و خر و گاو» جمله بساز، میگه: زنبور خره، گاو منه!
ترکه رفته بوده چتربازی. موقع پرش از هواپیما، فرمانده بهش می گه: وقتی پریدی بیرون دکمه سبز رو می زنی چترت باز میشه، یک درصد اگر باز نشد، دکمه قرمز رو می زنی که حتما چترت باز می شه. بعد وقتی رسیدی پایین یک جیپ هم پایین منتظرته که می بردت پادگان. حالا بپر. ترکه می پره، دکمه سبز رو میزنه چتر باز نمی شه، دکمه قرمز رو میزنه چتر باز نمی شه، می گه اگه شانس ماست، حالا اگر برسیم پایین جیپه هم رفته!
ترکه ماهواره میخره زنش بهش میگه پولشو از کجا آوردی؟ میگه: تلوزیون رو فروختم!
