جورواجور

همه چیز از همه جا

جورواجور

همه چیز از همه جا

یوزپلنگ

 

واژه یوزپلنگ یکی از واژه های اصیل ایرانی است که از ترکیب دو کلمه یوز و پلنگ حاصل شده است. یوز بُن مضارع مصدر یوزیدن به معنای " جَستن، جهیدن و طلب کردن" بوده و از این رو یوزپلنگ، به معنای پلنگی است که به دنبال شکار خود گشته و آنرا با جستن و دنبال کردن می گیرد. درگذشته این جانور را پلنگ شکاری می نامیدند که به سبب شباهت زیاد آن به پلنگ و روش شکار منحصربفرد آن بوده است.

ایرانیان باستان این جانور را بیشتر با نام "یوز" می شناخته اند و کمتر کلمه "یوزپلنگ" را برای آن بکار می بردند. همچنین به این جانور به خصوص در زمان تولگی "هَوْبَر" هم گفته می شده است.

برای این جانور زییا در زبانهای مختلف نامهای گوناگونی بکار رفته است. در زبان عربی یوز را "فهد" می نامند درحالیکه در افغانستان به آن "تازی پرنگ" (فارسی دری) و "تازی پلنگ" (پشتو) گفته می شود. در پاکستان نیز در زبان براهوئی به آن "یوز" گفته می شود. در گویش سواحیلی نیز که در شرق آفریقا رایج است نام "دوما" را برای این جانور بکار می برند.یوزپلنگ در زبان انگلیسی "چیتا Cheetah" گفته می شود که ریشه سانسکریتی داشته و از هندوستان بدست آمده است. امروزه در سرتاسر دنیا این جانور را با نام انگلیسی آن می شناسند.

 
مشخصات یوزپلنگ                                                             
وزپلنگ دارای بدنی کشیده، دست و پاهایی بلند با پنجه هایی کند است که از قابلیت جمع شدن کمی برخوردرند. پوشش بدن نخودی رنگ با خالهای سیاه و گرد و کوچک است و دارای موهای زبر و کوتاهی است. یوز سر کوچکی دارد که چشمانش برای بهتر دیدن از پشت بوته ها، نسبتا بالا قرار گرفته‌اند. خط سیاه رنگی از گوشة چشم تا گوشة لب‌ها امتداد پیدا می‌کند که به خط اشک موسوم بوده و در یوزهای ایرانی در مقایسه با یوزهای آفریقایی، ضخامت بیشتری دارد. طول بدن جانور بالغ 112 تا 135 سانتیمتر، طول دم 65 تا 85 سانتیمتر، ارتفاع در سر شانه 60 تا 75 سانتیمتر و وزن آن 30 تا 55 کیلوگرم می‌باشد. نرها کمی از ماده ها بزرگترند. ستون فقرات انعطاف  پذیر، کبد بسیار بزرگ، قلب بزرگ، سوراخ‌های بینی فراخ، ظرفیت افزایش یافتة شش و بدن  کشیده و عضلانی، این گربه را به سریعترین جانور خشکی درجهان تبدیل کرده، به طوریکه مکی تواند در یک گام، 7 تا 8 متر طی نماید. یوز فقط با برخورد یک پا بر روی زمین در هر لحظه، می‌تواند به سرعت 100 کیلومتر در ساعت برسد، ولی نمی‌تواند این سرعت را بیش چند صد متر حفظ کند. در دو مقطع از حرکت هیچ پایی به زمین برخورد نمی‌کند.

 

پراکنش یوزپلنگ                                                                  

حدود 2000 سال پیش پراکندگی یوزپلنگ بسیار گسترده بوده و شامل مناطق وسیعی از آفریقا و آسیا می شده است. در آسیا، اکثر زیستگاه های دشتی و استپی در جنوب غربی این قاره از هندوستان، پاکستان، افغانستان، ایران، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و قفقاز تا عراق، سوریه، اردن، فلسطین و شبه جزیره عربستان محدوده قلمرو این جانور به شمار می رفت. درآفریقا نیز از کِیپ در جنوب تا دریای مدیترانه درشمال به جز جنگلهای انبوه و صحراهای خشک این جانور به وفور یافت می شده است. در واقع پراکندگی یوزپلنگ از گذشته درآفریقا شباهت زیادی به پراکندگی شیر داشته است و سلطان جنگل از گذشته همواره یک رقیب جدی برای این جانور به شمار می آمده است. ولی شرایط در آسیا با آفریقا تفاوت داشته و از آنجا که شیر درآسیا عمدتا در بیشه زارها و جنگلها زندگی می کرده و از طعمه های موجود در این نوع زیستگاه ها تغذیه می کرده، همپوشانی کمتری با پراکندگی یوزهای دشتزی داشته و لذا رقابت چندانی میان این دو گونه وجود نداشته است.

انسان از چندهزار سال پیش قابلیتهای بالای یوز را شناخت و آنرا برای شکار با خود همراه ساخت. تربیت یوز و یوزداری رفته رفته به امری متداول در دربار شاهان و سلاطین بخصوص در آسیا تبدیل شد. مارکوپولو در سفرنامه خود از 1000 قلاده یوزپلنگ  نام می برد که کوبلای خان، پادشاه مغول برای شکار در کاخ تابستانی خود نگهداری می کرده است. البته خاور دور هیچگاه قلمرو یوزپلنگهای امروزی نبوده اند و تمامی این تعداد یوز از غرب آسیا نظیر هندوستان، ایران و کشورهای همجوار گرفته شده و به آنجا برده شده بودند. اکبر، سلطان مغول هندوستان در قرن شانزدهم میلادی نیز علاقه وافری به نگهداری یوز در دستگاه خود داشته و وزیرش نوشته که او تنها در یک زمان بیش از 1000 قلاده یوز نگاه می داشته است. شاهان متعددی در سایر کشورهای آسیایی نیز از این علاقه بی نصیب نبودند. اشراف اروپایی نیز رفته رفته به خیل علاقمندان به شکار با این جانور پیوستند و حتی در برخی کشورهای اروپایی از این جانور برای شکار گوزن در بیشه زارها استفاده می کردند، طعمه ای که هیچگاه یک یوزپلنگ وحشی درطول عمر خود با آن مواجه نمی شود. امروزه تقریبا به قطعیت می توان گفت که از آن جمعیت آسیایی فراوان یوز، به استثنای تعداد اندکی که در ایران به بقای خود ادامه می دهد دیگر هیچ یوزی در این قاره پهناور آزادنه در دشتها و تپه ماهورها به دنبال شکار خود نمی دود.

تا ابتدای قرن حاضر تخمین زده شده که درحدود یکصد هزار قلاده یوزپلنگ در 44 کشور آسیایی و آفریقایی پراکنده بوده است. ولی عوامل مختلف باعث کاهش جمعیت و انقراض آن در بیشتر زیستگاه هایش شد. در یک بررسی گسترده که توسط نُرمَن مایر در سال 1975 در جنوب صحرای بزرگ آفریقا صورت گرفت جمعیت این جانور حدود 15000قلاده برآورد شد. در این بررسی جمعیتهای ایران و شمال آفریقا شامل نبودند ولی بر اساس آمار اسکند فیروز، ریاست وقت سازمان حفاظت محیط زیست حدود 300-200 قلاده یوز در آن زمان در ایران وجود داشته است. آخرین بررسی ها که در دهه نود میلادی توسط "صندوق حفاظت از یوزپلنگ" انجام شد حاکی از آن است که درحال حاضر حدود 12000-9000 قلاده یوزپلنگ به صورت وحشی در 24 تا 26 کشور آفریقایی و حدود 100 قلاده در ایران زیست می کنند. از این تعداد حدود 500-300 قلاده در شمال آفریقا پراکنده هستند.

 

زیستگاه یوزپلنگ                                                                                  
یوز ایرانی بر خلاف یوز آفریقایی که در علفزارهای باز و ساوانها زندگی می‌کند، عمدتا در بخشهای تپه ماهوری وکوهستانی مناطق نیمه بیابانی و  بیابانی کشور زیست می نماید. در گذشته، این جانور در اغلب دشتهای نیمه شرقی کشور یافت می شد، ولی با از بین رفتن آهوان دشتزی و تحت تعقیب گرفتن توسط موتورسیکلتهای قدرتمند در دشتهای باز، یوزها ناچار شدند رو به مناطق تپه ماهوری و کوهستانی که زیستگاه قوچ و میش و کل وبز بوده و از امنیت بیشتری برخوردار است، آورند.

در آفریقا، یوزپلنگها در دشتها و علفزارهای وسیع و باز که به اصطلاح  ساوان نامیده می شود زندگی می کنند و تا آنجا که  می توانند از جنگلها و بیشه زارها دوری می گزینند. ساوان ها زیستگاه انواع آنتلوپها و غزالهای آفریقایی بوده که طعمه های موردعلاقه یوزهستند و غیر از شیرها و کفتارها که گاهی اوقات یوزها را می کشند، عامل تهدید کننده مهم دیگری وجود ندارد. گذشته از آن گودال های آب در بیشتر اوقات سال آب دارند و یوزها مشکل زیادی برای تأمین آب مورد نیاز ندارند.

زیستگاه یوز ایرانی در گذشته دشتها و استپهای نیمه شرقی کشور که آهو و جبیر نیز در آنها زندگی می کردند و بخشهایی از دشتهای آهوخیز غرب کشور را شامل می شد. درواقع هر منطقه ای را که زیستگاه این دو گونه آهو محسوب می شد، به شرط برخوردار بودن از امنیت نسبی می توان زیستگاه بالقوه یوز نیز دانست.

ولی با کاهش جمعیت آهو و جبیر بعلت شکار بی رویه، تخریب زیستگاه ها و افزایش ناامنی بواسطه حضور شکارچیان مجهز به خودروها و موتورسیکلتهای قدرتمند صحرایی، یوزها ناچار شدند از زیستگاه های دشتی باز و وسیع به زیستگاه هایی که دارای عوارض طبیعی بیشتری بودند کوچ نمایند. از این رو آنها تپه ماهورها و نواحی کوهستانی که از اطراف توسط دشتهای باز احاطه شده اند را انتخاب کردند. چرا که در این زیستگاه ها دیگر مجالی برای شکارچیان موتورسوار نبود که آنها را تعقیب کرده و بگیرند. از سوی دیگر، به رغم کاهش جمعیت طعمه موردعلاقه شان یعنی آهو و جبیر ، جمعیتهای خوبی از قوچ و میش و کل و بز در این نوع زیستگاه ها زندگی می کردند. گذشته از آن این نوع زیستگاه ها با داشتن منابع آبی بیشتر و علوفه مناسبتر در مقایسه با دشتهای خشک، سمداران را از انجام مهاجرتهای طولانی در طول سال بی نیاز می کردند و لذا یوزپلنگ ها در تمام طول سال بدون نیاز به طی مسافتهای طولانی به غذا دسترسی داشتند. همانطور که گفته شد زیستگاه های فعلی یوز بر خلاف تصور عامه و آنچه که در فیلمهای مستند دیده می شود، تپه ماهورها و مناطق کوهستانی است. در این نوع زیستگاه ها، یوزها عمدتا در داخل دره ها و بستر خشک رودخانه های کویری که از داخل کوه شروع شده و به داخل دشت امتداد می یابد زندگی می کنند. یوزها آن بخشهایی را در کف دره ها و رودخانه ها برای راه رفتن ترجیح می دهند که از خاک نرمی پوشیده شده است. با این حال اگر آنها مجبور شوند می توانند به راحتی در مناطق پوشیده از صخره و سنگلاخ هم زندگی کرده و شکار نمایند و حتی می توانند از صخره ها و کوه های مرتفع که صعود از آنها حتی برای انسان مشکل است، بالا رفته و قسمتهای مختلف قلمرو خود را برای بدست آوردن شکار، آب، پناهگاه و یا جفت در زمان جفت یابی زیر پا بگذارند.

منابع آبی در این نوع زیستگاه ها به عوامل مختلفی از قبیل بستر زمین، میزان بارش سالیانه، دمای هوا، ارتفاع و موقعیت محل و غیره بستگی دارد. در ماه های بارندگی، جانوران با مشکل آب روبرو نیستند، آب باران در حفره های تخته سنگ ها جمع می شود و اصطلاحا سنگاب درست می کند. ولی با گرمتر شدن هوا، بسیاری از سنگابها خشک شده و فقط تعدادی از چشمه های دائمی که از منابع زیرزمینی تغذیه می شود، باقی می مانند. اوج کمبود آب در ماه های گرم سال است که عموما در فاصله ماه های خرداد تا شهریور قرار دارد. خوشبختانه سازمان محیط زیست کشورمان آبشخورهایی را به صورت مصنوعی در بسیاری از مناطق از جمله زیستگاه های یوزپلنگ ساخته است که در تمام ایام سال آب دارند و مورد استفاده حیات وحش قرار می گیرند.

پوشش گیاهی این زیستگاه ها عموما تُنُک بوده و در مناطق مختلف متفاوت است. مهمترین گونه های بوته ای زستگاه یوزپلنگ ایرانی عبارتند از کاروان کش، شور، اِفِدرا، قیچ، درمنه و گَوَن و از گونه های درختچه ای باید از گز، تاغ، بَنه (پسته وحشی)، انجیر و بادام وحشی نام برد. در فصل بهار زمین پوشیده از علف های سبز و تازه می شود و بوته ها و درختچه ها هم از اواخر زمستان شروع به گلدهی می کنند که همگی منابع غذایی خوبی را برای سمداران تأمین می کنند.

گونه های مختلفی از جانوران نیز در زیستگاه یوز زندگی می کنند. همانطور که پیش از این توضیح آن رفت، قوچ و میش و کل و بز از سُمداران اصلی این زیستگاه ها هستند و در حاشیه این مناطق که مابین کوه و دشت قرار دارد، می توان سمدارانی نظیر آهو، جبیر و گورخر را مشاهده نمود. از گوشتخواران باید به پلنگ، گرگ، انواع گربه وحشی نظیر کاراکال و گربه وحشی آسیایی، شغال و روباه اشاره کرد که گونه های بزرگ جثه تر را احتمالا می توان رقیب غذایی یوز در زیستگاهش دانست. کفتار نیز به تعداد بالا در زیستگاه های یوز وجود دارد. سایر پستانداران نظیر تَشی، خرگوش و انواع جوندگان نیز دیگر همسایگان یوز در زیستگاهش هستند. از میان پرندگان باید از انواع پرندگان شکاری و همچنین پرندگانی مانند هوبره، کبک، تیهو و باقرقره نام برد. انواع خزندگان نظیر مارمولکها، بزمجه ها و مارها نیز از دیگر ساکنان زیستگاه یوزپلنگ هستند. 

 

 تولیدمثل یوزپلنگ                                                                             

  وز در سن 20 تا 23  ماهگی ازلحاظ جنسی بالغ می شود. در ایران، یوزها عمدتا در نیمه نخست زمستان جفتگیری نموده و در اوایل بهار پس از 3 ماه آبستنی، 1 تا 4 توله در محلی امن به دنیا می‌آورند. توله ها در بدو تولد 30  سانتیمتر طول و تقریباً  300  گرم وزن دارند. رنگ بدن آنها خاکستری دودی بوده و موهای بلندی در سرتاسر پشت بدنشان وجود دارد که از کاربردهای متعددی برخوردار است. مثلاً به نظر می‌رسد که به استتار آنها در میان علف ها و  بوته‌ها کمک می‌کند. همچنین به عنوان یک نوع ابزار دفاعی تقلیدی به کار می‌رود که سبب می‌شود توله‌ها شبیه رودک عسل‌خوار به نظر برسند. در ایران در مناطقی که طعمه های بزرگ جثه یوز از فراوانی مطلوبی برخوردار است، یوز همراه با توله هایش بیش از سایر مناطق دیده شده و بر اساس مشاهدات صورت گرفته، به نظر می رسد که یوزها در ایران معمولا 2 تا 3  توله به دنیا می آوردند. همچنین در سالهای اخیر در چند مورد 4 توله همراه با مادر در مناطق خارتوران، نای بندان و بافق مشاهده شده که بسیار امیدبخش است.

 
عادات غذایی یوزپلنگ                                                                            
مطالعات نشان داده ‌اند که طعمه های اصلی یوز ایرانی قوچ و میش Ovis   orientalis، کل و بز Capra   aegagrus،‌ جبیر Gazella bennettii و آهو Gazella subgutturosaاست. همچنین، خیلی اوقات یوزها مبادرت به شکار خرگوش می نماید. بررسی های انجمن یوزپلنگ ایرانی نشان داده که یوزها از انواع پرندگان نظیر تیهو، روباه و سایر گوشتخواران کوچک جثه، انواع جوندگان، و انواع مارمولک ها (نظیر آگاما) نیز تغذیه می نمایند. همچنین گزارشهای غیررسمی مبنی بر شکار گراز در مناطقی از شمال شرقی ایران بدست آمده است. حتی در مواردی دیده شده که بعضی انواع گیاهان را نظیر انجیر وحشی یا سایر مواد گیاهی را هم می خورد.
بررسی ها نشان داده که یوز ایرانی، قوچ ها و کل های مسن را بیشتر ترجیح می دهد چون بخاطر جثه بزرگتر و شاخهای سنگینشان، چالاکی و سرعت عمل کمتری در مقایسه با میش ها و بزها دارند و از سوی دیگر شکار آنها مقدار غذای بیشتری را دراختیار یوز قرار می دهد. از سوی دیگر بره ها و بزغاله ها هم بخش قابل توجهی را از شکارهای این جانور تشکیل می دهند چون درمقایسه با سایر اعضای گله، توانایی کمتری برای فرار از دست شکارچی دارند. لیکن از آنجا که جثه کوچک و استخوان بندی ظریفی دارند، بقایای لاشه شکار شده آنها در طبیعت به ندرت پیدا می شود. یوز ایرانی برای شکار قوچ و میش و کل و بز که در ارتفاعات زیست می کنند، احتمالا ناچار شده شیوه شکار خود را هم تغییر دهد و حتی گاهی اوقات برخلاف شیوه معمول یوزها و مانند روش پلنگ در کنار آبشخورها و چشمه های آب کمین می کند تا شکارش را بتواند در آن لحظه غافلگیر کند. گذشته از آن به نظر می رسد که یوزهای ایرانی برای گرفتن شکارهایشان کمتر به انفجار سرعت فوق العاده شان نیاز داشته باشند و عدم وجود فضای مناسب جهت انجام تعقیب و گریزهای طولانی و مانورهای فراوان، باعث شده که یوز ایرانی به تیزپایی عموزاده های آفریقایی خویش نباشند.

برخلاف تصور بسیاری از مردم، بررسی ها در ایران نشان داده که یوز معمولا از دامهای اهلی مانند بز، گوسفند و شتر تغذیه نمی کند. البته شواهدی مبتنی بر حمله به دامهای اهلی در آفریقا وجود دارد و همین امر باعث ایجاد تعارض زیاد میان انسان و یوز در آن زیستگاه ها شده است ولی تاکنون گزارش مستندی (به غیر از چند مورد معدود در شمال شرقی ایران)  مبنی بر حمله به دامهای اهلی توسط یوز در ایران وجود نداشته است. متأسفانه بسیاری از دامداران و شتردارانی که در زیستگاه های یوز زندگی می کنند، به اشتباه تصور می کنند که این جانور دشمن دامهای آنهاست. به این خاطر اگر یوزی را در نزدیکی گله خود ببینند برای جلوگیری از شکار دامهایشان بی درنگ درپی از پا درآوردن آن می روند. همچنین اگر بچه شتری مفقود شود، آنرا به یوز نسبت می دهند که آنرا شکار کرده است و اولین یوزی که می بییند را از پای درمی آورند. درصورتیکه جانوران دیگری باعث این تلفات شده اند. گرگ مهمترین دشمن دامهای اهلی است. کاراکال یا سیاهگوش نیز دو نوع از انواع گربه سانان هستند که به سبب شباهت های ظاهری از لحاظ الگوی پوستی یا جثه به یوز در اغلب موارد با این جانور اشتباه گرفته می شوند. شغال و کفتار هم از دیگر گوشتخوارانی هستند که ممکن است به دامهای اهلی حمله نمایند. متأسفانه در طول سالیان اخیر، چندین قلاده یوزپلنگ ایرانی بخاطر این تفکر نادرست از پا در آمده اند

 

تاریخچه یوزپلنگ در ایران                                                                         

 قبل از جنگ جهانی دوم، جمعیت یوزپلنگ در حدود 400 قلاده بود که تقریبا در تمام مناطق استپی و بیابانی نیمه شرقی کشور و قسمتی از نواحی غربی کشور نزدیک مرز عراق دیده می شد. ولی وجود خودروهای جیپ رها شده پس از جنگ،  سرآغاز  کاهش  اساسی   درجمعیت  این جانور گردید که خود عمدتا معلول کشتار بی  رحمانه آهو به عنوان طعمه اصلی این جانور بوده است .   در نتیجه  جمعیت یوزپلنگ  به شدت کاهش یافت. در سال 1335کانون ابق شکار ایران اعلام  نمود که آهو و در سال  1338 یوزپلنگ جزو  جانوران حمایت  شده هستند. جمعیت آهو در بسیاری از مناطق رو به افزایش نهاد که این باعث افزایش جمعیت یوزپلنگ نیز گردید. مشاهده یوزپلنگ در مناطق مختلف به خصوص داخل زیستگاههای آهو  افزایش یافت که این احیای جمعیت معلول قوانین و مقررات حفاظتی بود که اعمال شد. در میانه دهه 1350، جمعیت یوزپلنگ در در ایران 200 تا 300 قلاده تخمین زده می شد. در خوش ییلاق مشاهده یوزپلنگ بسیار عادی بود (برای مثال در دو مورد مختلف در سال 1970 و 1973، 13 و 9 یوز تنها در عرض چند ساعت گشت در منطقه مشاهده گردید). قلمرو یوزپلنگ تقریبا تمام مناطق کویری نیمه شرقی کشور بود که جمعیت انسانی آن زیاد نبود. در سال 1357، همزمان با وقوع تحولات سیاسی در ایران، حفاظت ازحیات وحش برای چندین سال دچار اختلال گردید. اغلب مناطق به وسیله دامداران اشغال و دشتها و استپهای باز جولانگاه  ماشین های   کمک دار  و    موتورسیکلت های قدرتمند گردید که گونه های کویری مثل  آهو، جبیر، گورخر و همچنین یوزپلنگ را تعقیب می کردند. جمعیت آهو در بسیاری از مناطق کاهش یافت و یوزپلنگها مجبور شدند تغییر زیستگاه داده تا در دامنه کوهها و تپه ماهورها از دست هجوم و مزاحمت انسانها در امان بمانند. از طرف دیگر به علت کاهش قابل توجه تعداد آهو، یوزپلنگ ها مجبور شدند که به منابع غذایی دیگری مثل قوچ و  میش و کل و بز که در مناطق کوهستانی محل زیستشان چندان مانند آهو تحت فشار انسان قرار نداشتند، روی آورند. پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق که زمانی مناسبترین محل برای زندگی یوزپلنگ در آسیا بود تقریبا به طور کامل از بین رفت و آخرین یوزپلنگ در این منطقه در سال 1362دیده شد. یوزپلنگ از  بسیاری از مناطق زیست خود ناپدید شده و به  بعضی مناطق دور از دسترس که در آنجا طعمه و امنیت مناسبی وجود داشت محدود گردید.

امروزه جمعیت یوزپلنگ در کشورمان در خطر انقراض قرار دارد بدین معنا که اگر هر چه زودتر اقدامی برای حفظ آن نکنیم، این جانور با همان سرعتی که می دود، روبه انقراض می روى و به زودی به سرنوشت شیر ایرانی و ببر مازندران دچار خواهد شد و برای همیشه از سرزمینمان رخت برخواهد بست. وضعیت امروزی این جانور در کشورمان معلول بی توجهی ما انسانهاست. یوزپلنگ میراث طبیعی ماست و نه تنها به ایرانیان بلکه به تمام انسانهای سرتاسر این کره خاکی تعلق دارد. این وظیفه ماست که این امانت را به نسلهای بعد از خود برسانیم. بیش از 40 سال است که برای حفاظت از این گونه در کشورمان اقداماتی صورت گرفته که بعضا نتایج قابل توجهی نیز به دنبال داشته است و بیش از 20 سال است که در میان کشورهای آسیایی یوزپلنگ توانسته تنها در کشور ما به بقای خود ادامه دهد و این مایه غرور و افتخار ما ایرانیان است که توانستیم این میراث طبیعی را همچنان حفظ نماییم.

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 ساعت 03:49 http://www.iran-old-song.blogsky.com

سلام دوست عزیز
وبلاگ بسیار زیبا و پر محتوایی دارید
خوشحال میشم یه سر به من بزنید
اگه با تبادل لینک موافقید خبرم کنید
منتظرم
بای تا های

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد