جورواجور

همه چیز از همه جا

جورواجور

همه چیز از همه جا

ادبیات پشت کامیونی

 

لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر   نکن
بوق نزن ژیان
میخورمت

بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع 
عشق آمد و گفت: بی سوادم

قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر

شتاب مکن، مقصد خاک است
*
رادیات عشق من ازبهر تو، آمد به جوش 
گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم
*
تو هم قشنگی

کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت
*
سر پایینی برنده 
سر بالایی شرمنده

کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت
*
تند رفتن که نشد مردی 
چشم انتظارم که برگردی

یا اقدس 
یا هیچکس

زندگی! نگه دار پیاده میشم
*
ای ماشین با مرام، نشو نامرد با ما

محبت از درخت آموز، که سایه از سر هیزم شکن هم برنمیدارد
*
دریای غم ساحل ندارد

قربون دل غریب پرستت
*
از عشق تو لیلی ........... رفتم زیر تریلی
*
دنبالم نیا اسیر می شی

همه از مرگ می ترسند من از رفیق نامرد

*
دختری از امت عیسی، گرفتارش شدم
یا محمد همتی کن تا مسلمانش کنم
*
در بیابانها اگر صدسال سرگردان شوی
به که اندر خانه ات محتاج نامردان شوی
*
عاقبت در رفتن از مدرسه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد